به نام خدا :)

دوشنبه 6 اردیبهشت ماه بود...

صبح تا ساعتای 10 خوابیدم :/ و بعد راهی آموزشگاه شدم:)

تولد ژلو 7 اردیبهشته و من همیشه شب قبلش براش تولد میگیرم

تو ذهنم بود که فردا شب برا ژلو تولد بگیرم چون هنو کاری برای تولدش انجام نداده بودم :)

از چند روز پیش ژلو همش اسم تولدو میاورد ! یه جورایی منتظر بود!چون سال قبل براش تولد گرفتم و خیلی سوپرایز شد :)
عصر زنگیدم بهش ! گفت امشب میام خونتون ! میدونستم که اگه شب بیاد خونه ما و ببینه خبری نیس میخوره تو ذوقش! از طرفی کارش یه طوریه که مطمئن نبودم فرداشب خونه هست یا سر کاره !
ساعت 4 بعدظهر تصمیم گرفتم که تولدو همون شب برگزار کنم !
از قبل بادکنک و شمع خریده بودم ! کادوشم انتخاب کرده بودم ولی نخریده بودم ! کفش چرم قهوه ای
در راه برگشت رفتم کادوشو خریدم ! بعد رفتم دنبال کیک و خداروشکر که کیک زرد پیدا کردم ! یه کیکه خیلی کوچولو !آخه فقط من و ژلو بودیم اون شب با زهرا و فهیم !
حالا چرا زرد؟ چون تم تولد زرد بود!
یه کاغذ کادو زرد رنگ خریدم و دادم همونجا کادو کنه برام!سریع اومد خونه که باز دیدم کاکل دم دره :/
کاکل: امشب تولده ؟ برم مهسا رو بیارم ؟؟
من : نخیرررررررررر
حالا چرا دلم نمیخواست اونا باشن ؟ چون میخواستم لباسای خوشمل بپوشم و جلو کاکل نمی شد !چون من جلو برادرام خیلی حجابمو رعایت میکنم :)) کاکل رفت خونه مهسا اینا و من خیالم راحت شد
سریع دوش گرفتم و آرایش کردم !
تقریبا 20 تا بادکنک بوود که همه رو خودم تنهایی باد کردم :| فقط به فهیم گفتم بره طبقه بالا و بادکنک هارو بزنه به در و دیوار
میوه و شیرین یو آجیل داشتیم. زنگیدم زهرا گفتم داره میاد سیب زرد بخره بیاره !
بیشعور سیبای که خریده بود بیشتر به سبز می زد تا زرد ! :@
زهرا یه موز پلاسیده از تو یخچال پیدا کرده بود هی میاورد میگفت اینم زرده بزار رو میز ! :))
ژلو ساعتای 9 بود که اومد خونمون :) بردمش طبقه همکف ! یه بلوز زردرنگ خونه ما داشت که خودم عید براش کادو گرفته بودم ! اونو اتو زدم دادم بپوشه !
باز یه هو سر و کله کاکل پیدا شد :@@@@ البته اومده بود دنبال وسایلش و زود رفت :)
خودم یه تیشرت دارم که زرد خوشرنگیه اونو پوشیدم با یه ساپورت سفید ! بسیاررر خوشمل و خوشتیپ شده بودم اون شب ^__^
باندو بردم بالا و آهنگ تولدت مبارکو گذاشتم :) بعد اومدم ژلو رو بردم طبقه بالا !
ژلو با دیدن میز تولد ، کیک و تزئینات واقعا سوپرایز شد ! می گفت فکر می کردم فقط قراره کادو بگیرم ! 
ژلو خوشحالیشو به طور تابلویی بروز میده ! مهربونه ! رمانیتیکه !همش میخنده و حتی می رقصه !
کلی عکسای خوشمل گرفتیم که من خیلییی دوسشون دارم :ایکس عکسامون به خاطر تم خیلی قشنگ و خوشرنگ شده :ایکس
کیکو بریدیم کیک خوردیم !کادوشو دادم و از دیدن کادوش خیلی خوشحال شد :) 
کفشاشو پوشید و شروع کرد به رقصیدن :)))) 
با هم رقصیدیم ! خیلی خوش گذشت :) 
 فهیم از تمام تولد فیلم گرفت که بعدا خاطرش برامون بمونه :)

خیلــــــــــی شب عالی و رمانتیکی بود :) اونشب اولین شبی بود که بعد رفتن مامانم بهم حسابی خوش گذشت و از بودن مرتضی خوشحال بودم :)

* بعدا تمام عکسا و فیلم تولد و به مامان ژلو و خواهراش نشون دادم ! در واقع یه جورایی پز دادم :دی